rangin baft مقالات رنگين بافت
 

تغییر استراتژی ها، ساختارها و ارتباطات در صنایع نساجی و پوشاک

در سال های اخیر صنایع نساجی و پوشاک شاهد تغییراتی اساسی در محصولات، فرآیندها و تکنولوژی تجارت، تعریف بازارها، طبیعت تقاضا، فرم و تنوع و شدت رقابت بوده اند. در نتیجه بسیاری از شرکت های امروزی دیدی متفاوت از گذشته نسبت به نقاط قوت همتاهای خود در زمینه سرمایه گذاری و تکنیک و توانائی های آنها در تجارت و چشم انداز و ساختار و روابط تجاری آنها دارند.

در سال های اخیر صنایع نساجی و پوشاک شاهد تغییراتی اساسی در محصولات، فرآیندها و تکنولوژی تجارت، تعریف بازارها، طبیعت تقاضا، فرم و تنوع و شدت رقابت بوده اند. در نتیجه بسیاری از شرکت های امروزی دیدی متفاوت از گذشته نسبت به نقاط قوت همتاهای خود در زمینه سرمایه گذاری و تکنیک و توانائی های آنها در تجارت و چشم انداز و ساختار و روابط تجاری آنها دارند. در آینده شرکت ها با تنوع بیشتر در بازار، تغییرات تکنولوژیکی و فشارهای رقابتی بیشتری مواجه می شوند. در مجموع این عوامل شرایطی رقابتی را برای آنها فراهم می کند که پویا، متنوع، پیچیده و در جهت مخالف منافع آنهاست. در نتیجه ساختار سازماندهی و چشم انداز شرکت ها در صنعت در حال تغییر باقی خواهد ماند. با استفاده از برون یابی الگوهای بلند مدت که در طی تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته اند می توان ساختارهای احتمالی پاسخگو به شرایط موجود را بررسی نمود. منطقی به نظر می رسد که با توسعه جهانی شدن اقتصاد، افزایش فراوانی مصرف کنندگان، افزایش ارتباطات و دسترسی به فرهنگ های دیگر، و ورود به بازارهای جهانی، تغییرات سریع تکنولوژی، ابداع مواد طبیعی و با پیشرفت های حاصل در فناوری اطلاعات (IT)، الگوهای پویاتر، متنوع، پیچیده و مخالف ایجاد شوند. در طی سال های اخیر تعداد اندکی از تغییرات شامل ایجاد گروه های بزرگ و قدرتمند خرده فروشی ها بوده اند، و بیشترین میزان از بین رفتن اتحادها در تولید منسوجات، ایجاد شرکت هائی با تولید بدون کارخانه در زمینه پوشاک و توسعه روش های جدید دسترسی به بازارها مانند اینترنت مشاهده شده است.

● محیط، استراتژی و پویائی ساختار

مینتزبرگ محیط کسب و کار را به چهار نوع ممکن تقسیم می کند. او این تقسیمات را مربوط به میزان ثبات یا پویائی، سادگی یا پیچیدگی، یکسان بودن یا متنوع بودن و موافق جریانات محیطی یا متضاد بودن می داند، که هر یک از این عوامل نقش مهمی در شکل گیری ساخار و رقابت پذیری ایفا می کند. ساختارهای انعطاف پذیر برای محیط های پویا مناسب هستند و از سوی دیگر ساختارهای بروکراتیک در شرایط ثابت مناسب ترند. در شرایط محیطی پیچیده ساختارهای سازمانی غیر متمرکز موفق ترند در حالی که در شرایط رکود و یا از دست دادن یک مشتری مهم ممکن است سبب تمرکز وقت در تولید گردد تا پاسخگوئی سریع به مد فراهم گردد. امروزه این بحث مطرح است که صنایع در مرحله تغییر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و دانش هستند و در واقع در محیطی پویا قرار دارند. در این تغییر ساختارها دوباره سازماندهی و تعریف می شوند.

تکنولوژی اطلاعات در این عصر به عنوان قابلیت تغییر کسب و کار، با استفاده از کاهش سرمایه گذاری و محدودیت های جغرافیائی رقابت است که با تقسیم بازارهای به بخش های کوچکتر و مؤثرتر، پاسخگوئی سریع به تقاضا و میزان تولید کم و براساس سفارش، ایجاد نوآوری با سرعت زیاد و افزایش اهمیت دانش به عنوان یک شایستگی اصلی، همراه است.

در شرایط محیطی متلاطم، تولیدکنندگانی که تأکید زیادی بر اتحادهای افقی (هم سطح) و عمودی (در سطوح مختلف تولید) دارند، ممکن است پاسخگوی شرایط محیطی و ظرفیت ها نباشند. تغییرات در تقاضا، رقابت یا تکنولوژی می تواند سبب کاهش کارآمدی هماهنگی ظرفیت های عمودی گردد.

اتوماسیون بر مبنای فناوری اطلاعات سبب کاهش هزینه انتقال اطلاعات بین شرکت های مجزا شده است. این مسأله همراه با افزایش رقابت سبب ازدیاد برون سپاری، جدائی خوشه ها و توسعه اتحادها و شبکه های اقتصادی شده است. نتیجه این امر وجود تعداد اندکی از شرکت های بزرگ است که توسط شبکه های تجاری کوچک حمایت می شوند. حالت نهائی این حرکت ایجاد ”شرکت های مجازی“ است که از پیشرفت های تکنولوژیکی برای هماهنگی تأمین کننده و بازاریاب خود استفاده می کنند بدون اینکه سهمی از آنها داشته باشند. پاسخ شرکت ها به محیط بستگی به میزان آزادی عمل آنها در برابر تغییر دارد. آنسف شرکت هائی که در برابر تغییر انعطاف ندارند را به عنوان فرهنگ مقاومت در برابر تغییر مطرح می کند، که اولین شرکت هائی هستند که با افزایش تلاطم از صنعت خارج می شوند.

شرکت های پاسخگو نیز در برابر تغییر مقاومت می کنند و تنها در مواقعی که تغییر به بهره وری آنها آسیب رساند عکس العمل نشان می دهند. شرکت های پیشرو نیز به دنبال تغییر هستند و همراه با جمع از آن پیروی می کنند. شرکت های کاوشگر نیز فرهنگ جستجوی پیشرفت های جدید را دارند و پیش از دیگران از آنها پیروی می کنند. بر این اساس حد نهائی را می توان شرکت های خلاق را در نظر گرفت که با استفاده از نوآوری تغییرات را ایجاد می کنند.

● محیط های تولید منسوجات و پوشاک در عصر قبل از صنعتی شدن

قبل از صنعتی شدن، تولید منسوجات و پوشاک به صورت خانگی و کارگاهی صورت می گرفت. فرآیند تولید توسط تعدادی متخصص و به صورت مجزا انجام می شد. زنجیره تأمین توسط گروهی از تاجران هماهنگ می شد. همراه با مکانیزه شدن، صنعت از شکل خانگی به کارخانه ها منتقل شد. برخلاف حرکت به سمت تولید کارخانه ای بخش های مختلف صنعت، به دلیل تمایل به سرمایه گذاری کم، میزان تولید اتقاصدی و تمایز بین محصولات و از همه مهمتر ترکیب انحصاری تخصص ها به صورت مجزا باقی ماندند. علاوه بر این شرکت ها به صورت افقی هماهنگ می شدند که اگرچه ریسک هائی را در برداشت اما مزایای تخصصی شدن بهره مند می شدند. تخصصی شدن در یک بخش خاص توسط مجموعه ای از عوامل تقویت می شد که مهمترین آنها به ترتیب عبارت بودند از تغییر تقاضا و تأثیرپذیری بازارها از آن، به وجود آمدن رقبای مهم و تغییر تکنولوژی تولید. هماهنگی عمودی در تولید تنها در بخش هائی مانند صنایع پشمی و حلقوی پودی اتفاق می آفتد که تولید انعطاف پذیری بالائی داشت و یا در بخش هائی که تقاضا استاندارد و ثابت بود مانند منسوجات خانگی و یا در مواردی که مجموعه این عوامل در تولید تأثیر داشتند مانند پوشاک مردانه.

● محیط های تولید منسوجات و پوشاک در عصر تولید انبوه

از نظر تقاضا در این دوره لباس های غیر رسمی و ورود مد به بازارهای عرضه انبوه و لابس های جوانان در تقسیم بازارها اثر گذاشتند. به طور همزمان الیاف مصنوعی مصارف محصولات پوشاک و منسوجات فنی را توسعه داد و به سرعت تقاضای مربوط به کفپوش ها، بافت های حلقوی و بی بافت افزودند. به موازات آن اتوماسیون و جایگزینی سرمایه با کارگر در تولید منسوجات، امکان تولید انبوه با قیمت پائین در هر واحد را فراهم نمود.

رقابت های فشرده در این دوره به دلیل از بین رفتن محدودیت های تجارت و افزایش ورود رقبای جدید به بازارهای بین المللی شدت پیدا کردند. علاوه بر این، صنایع شاهد رشد گروه های خرده فروشی بزرگ بودند که سبب کاهش قیمت ها می شدند.

این امر سبب افزایش سود تأمین کنندگان می شد، تعداد کمی از تولید کنندگان مانند Spencer & Marks ”ی”ةمظهآی آةحآٔ عمودی در زمینه بازاریابی را برای کنترل همه جنبه های تولید و بازاریابی بنیان نهادند.

این تغییرات از چهار جنبه سبب تلاطم محیط شد. از یک سو تغییرات تقاضا بازار را متنوع، پیچیده و مشکل از نظر پیش بینی نمود. از سوی دیگر پیدایش الیاف مصنوعی نیاز به نوآوری در محصول و فرآیند و توانائی های تکنیکی را در برداشت، که این امر سبب افزایش پویائی، پیچیدگی و تنوع محیط می شد. از عوامل دیگر گسترش رقابت خارجی با ساختارهای هزینه آی و سازماندهی رقابتی متفاوت بود. توان معامله خرده فروشی ها نیز به مسائل محیطی می افزود.

● تغییرات سازمانی و استراتژیک در عصر تولید انبوه

برای پاسخگوئی به این تغییرات روش اتحادهای عمودی و افقی به منظور ایجاد تنوع پدید آمدند. اتحاد عمودی در صنعت نساجی با هدف بهبود هماهنگی در زنجیره تأمین، تسهیل نوآوری در محصول، امکان سرمایه گذاری در تکنولوژی های مدرن و توسعه نام تجاری ایجاد گردید. ایجاد تنوع توسط اتحاد افقی در صنعت نساجی و پوشاک در اثر رشد بخش های جدیدی مانند تکسچرایزینگ، بافندگی حلقوی تاری و پودی، پارچه های بی بافت، کفپوش ها، لباس های غیر رسمی و ورزشی، پدید آمد که مزایای زیادی را همراه با ریسک در بر می گرفت. در صنعت نساجی، افزایش انواع محصولات و تغییر تجهیزات به منظور کاهش قیمت هر واحد محصول نیز از دلایل این امر بود. در طی این تغییرات بسیاری از واحدهای تولیدی خانوادگی و بسیاری از واسطه های حدف شدند. بهره وری نیز افزایش یافت، در حالی که تمرکز واحدهای نساجی در پارچه های استاندارد سبب آسیب پذیرشدن آنها در برابر تقاضای متنوع موجود در بازار شد.

● تغییرات محیطی تولید منسوجات و پوشاک در عصر اطلاعات

تولید انبوه و تولید استاندارد سبب توجه بیشتر واحدها در تنوع، انعطاف پذیری، سرعت، نوآوری، ایجاد نام تجاری و بهبود فرآیند به عنوان ابزاری برای تمایز از رقبا، گردید. این تغییرات سبب توسعه فرایندهای تولیدی و ایجاد انعطاف در زنجیره تأمین گردید، که سبب از بین رفتن یکپارچگی ها و تمرکز بر شایستگی های اصلی و تلاش برای انعطاف پذیری بیشتر شد. پیشرفت مهم دیگر در این عصر افزایش تولید و بازاریابی بین المللی در کشورهای متعدد بود.

الف) تقاضا

در طی دو دهه اخیر مصرف کنندگان به صورت قابل توجهی نسبت به نوآوری ها و خدمات دقیق و حساس هستند، همچنین در مورد ارزش و بهاء کلی بسیار نکته سنج شده اند این تغییرات نه تنها سبب تنوع محصولات در بازار شده است بلکه نیازهای غیر قابل پیش بینی و با تغییرات زیاد برای آینده ایجاد نموده است. تقسیم بازار نیز به میزان زیادی به صورت متمرکز صورت گرفته است، که این تقسیم بازار براساس محصلی، درآمد، نوع زندگی و منطقه ای صورت گرفته است.

ب) تکنولوژی

بیشترین تغییرات تکنولوژیکی در کاربرد منسوجات و پوشاک توسط (IT) Information Technology) حاصل شده اند. در ابتدا IT برای بهبود کارائی درون سازمانی، ایجاد انعطاف و کنترل کیفیت توسط اتوماسیون مورد استفاده قرار می گرفت. در حال حاضر به طور گسترده ای در زمینه مدیریت فرآیند تولید و ایجاد ارتباط بین مشتری و تأمین کننده به کار می رود. نتیجه این امر کوتاهتر شدن زمان توسعه و بهبود محصولات بوده است. همراه با IT، انتشار سیستم های مدیریتی، مانند TQM و ISO ها رقابت جهانی را افزایش دادند؛ سیستم های دیگر مدیریتی پاسخ سریع، طراحی همزمان و روش های مهندسی همزمان هستند.

ج) رقابت

از سال های ۱۹۷۰ رقابت جهانی به طور ثابتی افزایش پیدا کرده است و همراه با کاهش محدودیت های تجاری توسعه یافته است. همراه با الگوی کلی جهانی شدن و ایجاد بلوک های تجاری مانند NAFTA, (European Union) EU,(The North) American Free Trade Agre Agre ment) (Association of South East Asian Nation) ASENA) سبب هماهنگی سریعتر منطقه ای شده اند. شدت یافتن رقابت در سطح جهانی سبب گسترش تجارت بین المللی شده است. با ورود اعضای جدید به بازارهای جهانی، شرکت های موجود در کشورهای در حال توسعه بازارهای خود را توسعه داده اند و حضور در عرصه جهانی را پایه گذاری کرده اند. به موازات این پیشرفت ها رشد بازارهای کشورهای صنعتی نیز متعادل شده است.

د) خرده فروشی ها

تغییرات حاصل شده در سطح خرده فروشی ها از جمله دیگر عوامل شدت یافتن رقابت در صنایع است. رقابت خرده فروشی ها با دستیابی فروشگاه هائی مانند فروشگاه های بزرگ (که اغلب زنجیره ای هستند (Supermarkets)، فروش گاه های بزرگ با بخش های مجزا (Hypermarkets)، واحدهای فروش ارزان (Discounters)، به خارج از مرزهای کشورها و گسترش واحدهای خرید از راه دور یا اینترنتی، شدت بیشتری یافته است.

این تغییرات بر تأمین کنندگان اثر داشته است. توان خرده فروشی ها در سفارش به کشورهای دیگر سبب محدود شدن قیمت های داخلی شده است. علاوه بر این آنه انوآوری بیشتر در محصولات، خدمات و انعطاف پذیری بیشتری از تأمین کنندگان انتظار دارند. این به دلیل انتقال هزینه ها و ریسک های مربوط به شراکت نیز می تواند باشد. همچنین کاهش تأمین کنندگان، به منظور فروش بیشتر نیز مشاهده شده است. در اینجا تغییر قیمت ها و ریسک در اثر مشارکت نیز در نظر گرفته شده است.

جریانات مخالف جهانی با افزایش رقابت جهانی و فشارهای اعمال شده از طرف خرده فروشی های بزرگ، رو به افزایش است، که این شرایط عامل پدید آمدن تغییرات سازماندهی ساختارها بوده است.

● واکنش های استراتژیک در عصر اطلاعات

نیاز به تطابق با نیازهای موجود سبب از رده خارج شدن بسیاری از ظرفیت های تولیدی و غیر اقتصادی شدن بسیاری از کسب و کارهای تجاری بوده است. در کشورهای صنعتی در زمینه منسوجات و پوشاک، کاهش ظرفیت ها در مورد صنعت صورت گرفته است (بخش فیزیکی تولیدات به کشورهای دیگر برون سپاری شده است)، همچنین تمایل بیشتری به منسوجات خانگی و منسوجات فنی و بازارها مشاهده می شود. از سوی دیگر شرکت های پوشاک که با تقسیم بازارها و تغییر نیازهای مصرف کنندگان مواجه بوده اند، بر روی متنوع بودن و توسعه خرده فروشی های خود تمرکز نموده اند. در کل این تغییرات سبب تمرکز بخش های مختلف صنعت بر شایستگی های محوری شده است. تعداد زیادی از شرکت ها نیز از استراتژی عدم یکپارچگی در زمینه فعالیت ها و فرآیندهای تجاری غیر محوری و در مواردی ایجاد اتحادهای افقی استفاده می کنند.

از سوی دیگر تعداد قابل توجهی از شرکت ها مانند Lee Sara واحد تولیدی ندارند و شایستگی های محوری خود را در طراحی، مدیریت زنجیره تأمین و بازاریابی در نظر گرفته اند که بررسی ها نشان داده اند در این مورد عوامل موفقیت به ترتیب اهمیت شامل کاهش هزینه های فرآیند، کاهش هزینه های زنجیره تأمین، کاهش قیمت تمام شده و افزایش درآمد می گردد.

البته برخلاف این جریانات کلی موارد از اتحادهای عمودی بین واحدهای تولید منسوجات و پوشاک وجود دارند که تقاضا در مورد محصولات آنها ثابت و یکسان بوده است. با وجود اینکه در گذشته اتحاد بین واحدهای تولید منسوجات و پوشاک به غیر از پوشاک کشباف به دلیل تفاوت این دو نوع فعالیت موفقیت قابل توجهی نداشتند، امروزه واحدهائی وجود دارند که با خارج شدن مشتریان خود از صنعت با توجه به ظرفیت های تولیدی پارچه خود واحدهای تولید پوشاک خود را راه اندازی نموده اند. از استراتژی های دیگر تولید و بازاریابی در سطح بین المللی، بازاریابی توسط تولید کنندگان، توسعه شرکت های مدیریت شده توسط صاحبان آنها (از طریق خرید سهام شرکت) را نام برد.

استراتژی های تجاری تلاش در ایجاد تمایز بین محصولات خود با محصولات دیگر دارند. این فعالیت ها شامل تقسیم بازار، ایجاد نام تجاری، توسعه محصول، نوآوری مستمر محصول، پاسخ گوئی سریع و با انعطاف پذیری بالا به مشتریان و ایجاد خدماتی با ارزش افزوده بالا، می گردد. رشد سریع ثبت نام های تجاری نیاز به استفاده از این دارائی استراتژیک را برای رسیدن به بازارها و محصولات متنوع نشان می دهد. همزمان با این تحولات تلاش های زیادی برای برنامه ریزی در زمینه اتوماسیون و مدیریت زنجیره تأمین، برون سپاری و کاهش هزینه ها صورت گرفته است.

● تغییرات ساختاری در عصر اطلاعات

در طی از بین رفتن یکپارچگی در بسیاری از بخش های تولید، تعدادی از تولیدکنندگان به مدیریت برون سپاری پرداخته اند. این شرکت ها متوجه شایستگی های محوری خود در زمینه شناخت مشتری، محصولات و بازار در مقایسه با تولید شده اند و به صورت شبکه های کوچک بازارهای کانونی یا پیمان کار شرکت های بزرگ فعالیت می کنند. در این ساختار روابط، سرعت، انعطاف و نوآوری از طریق اتحاد مجازی حاصل می شود که این امر از طریق ارتباطات با استفاده از IT در درون ساختارها و تیم های انجام پروژه هائی با سیاست گذاری های چندگانه میسر می گردد.

این تحولات شامل مهندسی مجدد در ساختارها و سیستم ها و فرهنگ های داخلی واحدها نیز بوده است، که نتیجه آن تغییر از تضاد متقابل به ایجاد مشارکت و اتحاد و تقسیم در درون شرکت ها و بین تیم ها و بخش های کاری بوده است.